Counters

Monday, August 17, 2009

Thursday, August 06, 2009

مريضي روح و جسم

همانطور كه ميدانيد ما قبلا در يك دنياي ديگر بوده ايم و در آن دنياي قبلي گول ادعاي شيطان را خورديم و به دو دسته موجودات سركش ( انسانها و جنها ) تقسيم شديم. جنها بيشتر به سمت شيطان گرايش دارند و انسانها كمتر از جنها به سمت شيطان گرايش دارند. خداي قادر توانا اين دو گروه را از بهشت بيرون كرد و به آسمان يكم تبعيد كرد تا تحت يك آزمايش ( آخرين آزمايش) قرار گيرند . انسانها در كره زمين آزمايش مي شوند و جنها در محدوده آسمان يكم آزمايش مي شوند. جنها مي توانند در محدوده آسمان يكم حركت كنند و نشانه هاي خدا در آسمان و زمين را ببينند و به سمت خداي يكتا گرايش پيدا كنند. هر انساني در بدو تولد يك جن همنشين با او نيز متولد مي شود. جنها نماينده ايده هاي شيطان هستند و در طول زندگي ، جنها وسوسه هاي شيطان را به ما القا مي كنند و مدام در ذهن ما مشغول وسوسه و ترغيب به انجام گناهان هستند. انسانها به طور متوسط 70 سال عمر مي كنند اما جن همنشين انسان بعد از مرگ انسان آزاد مي شود و چند هزار سال ديگر عمر مي كند. انسانها از بدو تولد يكتاپرست به دنيا مي آيند اما جنها از بدو تولد شيطان پرست به دنيا مي آيند . به همين خاطر خدا سن زيادي به جنها اعطا كرده است تا كه فرصت بيشتري براي برگشت به سوي خدا داشته باشند. جنها ديده نمي شوند اما هر انساني بوسيله جن همنشين خويش شب و روز وسوسه مي شود و جنها در اين راه تمام تلاش خود را مي كنند. اگر شما وسوسه هاي شياطين را جدي بگيريد ، پريشاني روح نصيب شما ميشود. پريشاني روح مريضي تن را به ارمغان مي آورد. يكي از پيامدهاي سلطنت شيطان ، مريضي و بي عدالتي و فقر است. وسوسه شيطان (كه از طريق جنهاي همنشين القا مي شود) باعث مي شود كه در جامعه بي عدالتي ، فقر ، مريضي روحي و مريضي جسمي گسترش پيدا كند. زماني كه شما جذب مال دنيا شويد و آرامش را در مال دنيا و ظواهر فريبنده دنيا جستجو كنيد (چيزي كه جنهاي همنشين به شما القا مي كنند) ، خودبخود روح شما تحت كنترل جنها قرار مي گيرد. جنهاي همنشين هيچوقت صلاح شما را نمي خواهند ، بلكه فساد شما را مي خواهند. به همين خاطر روح شما مريض مي شود. البته اكثريت افراد هيچوقت اين را باور ندارند و متوجه نيستند كه روحشان مريض است. به همين خاطر است كه براي بدست آوردن مال دنيا حرص و جوش مي خورند و در راه بدست آوردن مال دنيا و ظواهر دنيوي ؛ رياكاري ، فريب در معامله ، كم فروشي ، غيبت ، نگاههاي شهوت انگيز و ... انجام ميدهند ؛ تمام اين اعمال شيطاني نشان از مريضي روحي دارد. خيلي از مردم روحشان مريض است و در واقع به وسيله جنها مريض شده است. اما جالب اين است كه خود خبر ندارند و حتي ممكن است به اين حرف بخندند. كساني كه روحشان مريض شد و فريب وسوسه هاي شيطان را خوردند ، خودبخود بدن و جسم آنان تحت كنترل شياطين قرار مي گيرد. در نتيجه سلولهاي بدن شروع به شورش كرده و در نتيجه بدن هم مريض مي شود. در واقع مريضي جسم نتيجه در اختيار نهادن روح به شياطين است. وقتي شما كنترل روح خويش را به جن همنشين سپردي و طبق وسوسه هاي شيطان عمل كردي ، بعد از مدتي روح شما اسير شياطين مي شود و در نتيجه و نهايتا بدن شما هم تحت كنترل آنان قرار مي گيريد زيرا جسم تابع روح است. بدن شما كه تحت كنترل آنان قرار گرفت ، دچار مريضي و نافرماني مي شود. اين وعده خداست كه شيطان در زمين خونريزي و مريضي و فساد به ارمغان مي آورد (2:30). اين مورد در مورد افراد جامعه هم صدق مي كند . وقتي كه اكثريت افراد يك جامعه فريب وسوسه هاي شيطان را خوردند و طبق آن پيش رفتند و همه به دنبال مال دنيا و ظواهر دنيوي حرص و جوش خوردند ، در نتيجه اكثريت افراد جامعه روح خويش را در اختيار اجنه قرار داده اند و اين در اختيار نهادن روح ، تن را مريض مي كند و بعد از مدتي سيستم اداري آن جامعه دچار بحران مي شود و در نتيجه سيستم اداري و حكومتي آن جامعه دچار بحران شده و در واقع مريض ميشود و در نتيجه رياكاري ، انجام نماز براي غير خدا ، خواندن غير خدا در ادعيه و شعائر ديني ، رشوه ، ربا، مريضيهاي جديد جسمي و روحي ، آرمانهاي دروغين و كاذب ، شغلهاي كاذب ، ترور و ... گسترش پيدا مي كند. در جامعه اي كه زنها و مردهاش مدام مشغول چشم و هم چشمي هستند و غيبت و ريا همه جا را فرا بگيرد ؛ خود بخود افراد آن جامعه مريض روحي هستند و كم كم مريض جسمي هم ميشوند. به همين خاطر است كه خيلي از افراد جامعه در طول زندگي مدام مشغول جمع آوري مال دنيا هستند . اما بعد از اين كه با حرص و جوش و ريا و فريب مال دنيا را تا حدي جمع كردند ، در اين موقع يهو دچار مريضي ميشوند و آن همه مال كه جمع كرده بودند به دردشان نمي خورد ودر نهايت با دارو و دكترو هزار دردسر ديگر چند سال ديگر با زجر زندگي مي كنند. اين مورد ربطي به ثروتمند بودن يا فقير بودن افراد ندارد و ممكن است كه طرف در راه بدست آوردن پول و مال دنيا حرص و جوش و ريا وفريب هم بكار ببرد و به آن هم نرسد و ناكام بماند. تنها راه چاره پناه بردن به خداست . اينجاست كه يكتاپرستي خود را نشان ميدهد. كساني كه يكتاپرستند و مال دنيا پرست نيستند و در راه بدست آوردن آن ريا وفريب انجام نمي دهند؛ از نظر روحي سالمند و حتي اگر روزي مريض شوند ، پناهي به جز خدا نخواهند داشت. آنان هيچوقت گول موقعيتهاي اجتماعي را نمي خورند و در نتيجه از نظر روحي سالمند. به مثالهاي زير توجه كنيد:

مثال يك : احمد تحت فشار روحي بود. آخر او چند ماه بود كه مدرك مهندسيش را اخذ كرده بود. همه خانواده او را تحت فشار قرار داده بودند و از او انتظار داشتند . همه از او انتظار داشتند كه بعد از مدركش ، پول پارو كند ، زيرا خانواده او فكر ميكردند بقيه در جامعه اينجوري هستند. اما احمد در ته دلش ، نميخواست كه پول را هدف زندگيش قرار دهد. او مدركش را نگرفته بود كه با ريا و كلك پول بدست بياورد. او مي خواست يك زندگي سالم داشته باشد. اما خانواده و زن و فرزند از او انتظار داشتند. زيرا چشم و هم چشمي خانواده اش را تحت تاثير قرارداده بود. همين مورد روح او را ناآرام كرده بود. آخر او تا حدي ميتوانست پول بدست بياورد. براي بدست آوردن پول بيشتر، مي بايست تا حدي كلك ميزد. مي بايست مجوز چندين ساخت و ساز غير استاندارد را تاييد مي كرد. در دو راهي عجيبي قرار گرفته بود. اما اين وسوسه شيطان بود. احمد در قرآن خوانده بود كه به پدر و مادرت احترام بگذار و حرف آنان را گوش كن تا وقتي كه تو را به شرك دعوت نكرده اند. اما كلك و فريب در معامله يك نوع شرك بود. بله اگر او اين مجوز را تاييد ميكرد، با اين كار مال دنيا را شريك خدا قرار ميداد و خودش را براي هميشه بدبخت ميكرد. خوشبختانه او از خواب غفلت بيدار شد و تحت فشار خانواده و زن و بچه ها تسليم نشد و همچنان شغل سالم را در پيش گرفت. درست است كه پول زيادي كسب نميكرد اما وجدانش راحت بود ؛ مهمتر از همه روحش سالم بود و با خيال راحت وبا اتكا به خدا زندگي ميكرد . خانواده اش را هم نصيحت كرد تا كه هميشه خدا را درنظر داشته باشند.

مثال دو : او دو سال بود كه شوهر كرده بود ، يكي از فاميلها آنها را براي شام دعوت كردند . خانه فاميلشان خيلي بزرگ بود و وسايل داخل آن گرانقيمت بود. زماني كه از مهماني برگشتند ، شوهرش را مورد سرزنش قرارداد كه چرا ما چنين زندگيي نداريم! آن روز يك دعوا و مشاجره انجام گرفت ، بطوريكه براي چندين روز اعصاب هر دو خورد شد. اجنه او را وسوسه كرده بودند و او وسوسه اجنه راجدي گرفته بود. در واقع خدا را فراموش كرده بود و بهمين خاطر بود كه مريضي روحي به او روي آورده بود ، اما او خود نمي دانست. روابط همسري آنها هم خراب شده بود. بر طبق آفرينش خدا ، زن و مرد وسيله آرامش همند اما آنها حالا آرامش را از هم گرفته بودند. اين مورد خطر بزرگي براي آنها بود زيرا ممكن بود كه شوهر از نظر مالي وسعت نداشته باشد و تحت تاثير آن حرفها قرار گيرد و براي تهيه خانه اي در حد خانه فاميلشان ، دست به ريا و دروغ و رشوه بزند و به اين طريق دنيا و آخرت هر دو خراب مي شود.

نتيجه :

چندي پيش يك مقاله از برادر احمد نيشيتوبا در اينترنت ديدم كه در انجا گفته بود كه : مريضي تن مربوط به وسوسه جنهاست. مسيح مريض را شفا ميداد. يك مريض را پيش مسيح آوردند و از او خواستند كه مريضيش را شفا دهد. مسيح ابتدا با خدا راز و نياز كرد واز خدا خواست كه اين مريض را شفا دهد. اما نكته جالبتر اين است كه مسيح ايمان را شرط شفا قرار داده بود . يعني اگر شما به خدا ايمان داشته باشيد و مال دنيا را شريك او قرار ندهيد و از غير خدا تقاضاي كمك نكنيد ، يعني اينكه وسوسه جن همنشين را جواب نداده ايد و در نتيجه به امر خدا ، روح شما سالم خواهد بود و مريض جسمي هم نميشويد مگر اينكه خدا بخواهد . خداي مهربان به مسيح چنين قدرتي داده بود كه مريضي ها را شفا دهد. اما در دوره جديد مسيح وجود ندارد تا كه مريضيها را شفا دهد. اما تنها چيزي كه توي قرآن شفا اعلام شده است ، (به اذن و خواست خدا) عسل است. در اين دوره جديد كه تمام مواد غذايي شيمايي و مصنوعي است و حالت صددرصد طبيعي ندارند ، بعد از مدتي بدن انسان پر از سم ميشود ؛ داروها هم چندان موثر نخواهند بود. چيزي كه خدا براي نسل جديد تجويز كرده است و همان كار شفا را انجام ميدهد ، عسل (البته عسل طبيعي) است. اين پيام خداست كه توسط برادر احمد نيشيتوبا براي جامعه بشريت آورده شده است . يعني عسل طبيعي به اذن خدا و با ايمان به خدا ، بدن را متعادل و متوازن نگه ميدارد و در نتيجه از مريضيهاي مختلف پيشگيري ميكند؛ اين معجزه قرن است .